تولد3سالگی
تولد3سالگی 
سلام داداشی جونم.امیدوارم وقتی که داری این مطلب رومیخونی،درآرامش خاطرکامل به سرببری عزیزدلم... امسال تولدت توی ماه رمضون افتاد و مادراینا همون شب روضه داشتند وما نتونستیم برات جشن بگیریم.
اما شب قبل ازتولدت،من برات خونه روتزئین کردم و مامان برات کیک پخت ویه جشن تولدکوچولوگرفتیم.اون شب عمه مریم باعمو اسماعیل خونه ی مابودن وتوی جشن ماشرکت کردند.جشن کوچولویی بود،امابه ما خیلی خوش گذشت.
شب بعدهم که شب تولدت بود،بابت تولدت شیرینی خریدیم وبردیم خونه ی مادراینا.وتواون شب با بابایی رفتین وپارک ویه عالمه بهت خوش گذشت.
مامان چند روزبعدبرای کادوی تولدت یه تفنگ خرید.وقتی که باهم رفتیم توی مغازه اسباب بازی فروشی،چندتا تفنگ بهت نشون داد و توآخرین تفنگی روکه بهت نشون میداد رومیگفتی میخوام.بازم که جای تفنگ ها روعوض میکرد،آخرین تفنگ روبرمیداشتی.
روزشمار وبلاگ در روزتولد... 
عکس محمدمهدی درمتولدین21/4/1393 اینم دوهدیه ی مجازی از طرف دوست خوبمون مامان یاسمن ومحمدپارساجون...خالهای ممنون از لطفتون.خیلی دوستون داریم.
اینم هدیه ما به دوست عزیزمون بابت این دوتا عکس قشنگ.میدونم که این دسته گل درمقایسه بالطفی که شما به ما دارین، خیلی ناچیزه، ولی امیدوارم این هدیه رو ازما پذیرا باشین.زندگیتون سراسرشادی ونشاط...
لطف کردی مهربونم...
به هر حال دوستون دارم و خوشحالم دوستهای خوبی مـل شماها دارم.مراقب خودتو ن ومهربونیاتون باشید..
خاله جون من همیشه کم کم مینویسم وثبت موقت رومیزنم و وقتی که نوشته کامل شد،تایید میکنم.به خاطرهمین توی مطالب دوستان وبلاگمون بروز رسانی نمیشه.
ممنونم بابت تبریک تولد ودرآخراینکه دوستون دارم یه دنِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِیِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِـــــــا
شکمو هستم نه؟ همه بهم میگن؟
بیخیال بابا
خاله جونم دور از شوخی عمری با عزت و تنی سالم و دلی شاد برات آرزو می کنم در تمام مراحل زندگیت
